معنی گداختن، اب کردن، ذوب کردن، قال کردن, معنی گداختن، اب کردن، ذوب کردن، قال کردن, معنی ;bاoتj، اf lcbj، vmf lcbj، rاg lcbj, معنی اصطلاح گداختن، اب کردن، ذوب کردن، قال کردن, معادل گداختن، اب کردن، ذوب کردن، قال کردن, گداختن، اب کردن، ذوب کردن، قال کردن چی میشه؟, گداختن، اب کردن، ذوب کردن، قال کردن یعنی چی؟, گداختن، اب کردن، ذوب کردن، قال کردن synonym, گداختن، اب کردن، ذوب کردن، قال کردن definition,